محل تبلیغات شما

 

اون دلش رو محفل عام کرده بود
با نگاهاش این دلو رام کرده بود

اون می خواست من به حرفاش گوش کنم
من می خوام شعلشو خاموش کنم

می خوام تا چند روزی احساس آرامش کنم
تا ببندم این دلو رامش کنم

گاه می خوام عشقشو جراحی کنم
گاه دوباره با قلم طراحیش کنم

بسپارم گاه جونشو دستِ خدا
پس بگیرم باز دوباره با دعا

داشت می رفت چهره اش از یادِ من
خواب دیشب او رسید فریادِ من

وقتی میره با غصه داغدارم می کنه
وقتی برگشت به خنده وادارم می کنه

پشتِ عشقم من به هر جا راهیَم
عشق حوّا بود علتِ گمراهیَم

هر کی تشنه س هوسِ بارون می کنه
فقط اونه که منو آروم می کنه

من گرفتارش گشته ام در پیچ و خم
روی دوشم می کشم این بارِ غم

سلطان عشق

/11/93
كهكشان 1

 

 

انگار که مرده آشناست

به یاد اون روزا که بود لبخندی

عشق اون تا به ابد می مونه

خوام ,حوّا ,دلو ,کرده ,عشق ,علتِ ,می خوام ,حوّا بود ,دوباره با ,بود علتِ ,این دلو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ گروه زمین شناسی شهرستان مینودشت به کدامین صبر می شود بی تو زیست مادر