محل تبلیغات شما



 

 

یه روزی از عشق کهن
چشات می گفت با من سخن
که اگه یادمی هنوز
برگرد بیا به پیش من

گفتم که از یادت هنوز
چشای من با اشک پرند
میام و پیدات می کنم
حتی رو کوهای بلند

گفتی که من تو رو میخوام
به قلبم چون شارگی
هرگز نمی بخشم تو رو
دوسِت دارم رو تا نگی

وقتی به من تیر می زدی
جون می گرفت وجود من
انگار که تیرت زندگیست
بر همه تار و پود من

بادی وزید از آسمون
روی دلم نشست غمت
معنی عشق بود زندگی
هر لحظه ای می خواستمت

وقتی دیدم به یادمی
خواستم بیام به دیدنت
دیدم شدم نقش زمین
چقد زیاد بود شیونت

دلم شکست با یاد تو
پریده بود روح از تنم
انگار که مرده آشناست
تو تنش بود پیرهنم

سلطان عشق

4/4/93
كهكشان 1


 

 

صدات چقد گیرا و خوش لحنه
بلبل زبونت رو خوب می فهمه
تو تنها بازیگری در این صحنه
دلم در زیر پاهاش پهنه

تو از سوز عشق داری می سوزی
چشاتو چون من به در می دوزی
اونی که عاشق بود به طرز مرموزی
شاید در وا بشه پیشت بیاد روزی

از فشار زندگی خوردیم به بدبختی
تو هم چون منی افتاده ای در سختی
برات اشک ریختم وقتی که می رفتی
تو هم گریه می کردی بی منی وقتی

تو فک کردی که من غرق در وهمم
دلم سخت گشته و بی رحمم
باور کن حالتو خوب می فهمم
شاید این بوده از زندگی سهمم

تو هم چون من هنوز آرزومندی
شبا با اشک چشماتو می بندی
به یاد اون روزا که بود لبخندی
منو یاد کرده و گاه می خندی

نگا کردی چشام با حالت خاصی
بهم گفتی نگام کن هر چقد خواستی
چشات می گفت امروز میرم راستی
تو با رفتن منو با غصه آراستی

تو زندون خودت همیشه محبوسی
درون تنهاییات داری می پوسی
هنوزم شک داری و باز می پرسی
منو هر لحظه ای از دور می بوسی

سلطان عشق

20/2/94
 


 

 

شبا وقتی زوزه ی باد از کوچه ها می خیزه
از چشم ابر که پر شده نم نم بارو ن می ریزه

زخم دلم وا میشه و از درد به خود می پیچم
من میدونم که اون میاد منتظرش تو کوچه ام

صداش میاد به گوش من بلند و عاشقونه
هرطور شده به دل من حرفاشو می رسونه

بهم میگه یه بار شده به خاطرم خطر کن
اگه منو دوسم داری به دل من سفر کن

اون که عشقش توی دلم نرم تر از حریر بود
وقتی سوزوند دیدم که اون داغ تر از کویر بود

فرشته ام پر کشیده از دست من رمیده
مثله گلا رفته به دشت تو گلشن آرمیده

روشنی روزای من درشب تار ، سپیده
عروس که شد رفت و چشام هرگز اونو ندیده

شنیده ام صبحای زود وقتی خورشید میدمه
واسه اینکه نبینمش به روش نقاب می زنه

اون گریه ها که می ریزن از تو چشام شبونه
دارن میگن که عشق اون تا به ابد می مونه

سلطان عشق

13/3/91

کهکشان1


 

 

شاید اگه عید که بیاد
یارم به دیدنم بیاد
شاید اگه اومد و دید
ازم عیدی هم بخواد

شاید بیاد دستامو دست بگیره
بریم بریم با همدیگه پیاده
یه جایی دور خارج بشیم از زمین
تا برسیم به اولین ستاره

شاید حتی زودتر بیاد از بهار
قایم بشه یه جایی منو بپاد
وقتی ببینه کسی نیست اون وَرا
بوسم کنه عیدیشو از من بخواد

شاید بیاد ، من نباشم ببینه
چند روزی هم به انتظار بشینه
اون چیزی که برام میذاره میره
انگشتر و شاخه گل و نگینه

شاید حتی یه روزی هم تب کنه
بترسه که نبینَدم  دوباره
به جای ابر ، رو آسمون بچرخه
پیدام که کرد بارون بشه بباره

شاید نیاد هیچ عیدی رو دیدنم
تنها که نیست ،اون الان پیش خداست
زود رفت و قسمت نشد دیدنش
صحبت ما پنجشنبه ها با دعاست

سلطان عشق

22/12/87


 

 

عشق من ، انقدر شعر برات گفته ام
که حسودی می کنند به تو دیگران
من خواهم مُرد در گمنامی ولی
اسم تو تا ابد می مونه جاودان

این همه عشق بی ثمر بسه
بهتره رو آرم به سوی خدام
ولی نمی دونم چرا در سجده ها
باز اسم تو میاد بر لبام

توبه کردم اسمتو نیارم لبم
اسم تو اومد و توبمو شکست
ای خدا می دونم چرا روندی اونو
چون به جای تو در دلم نشست

باز اگه قراره برگردم عقب
به روزی که اولین بار دیدمش
قول میدم بیشتر از این ها بشم
عاشق چشمون پر از شبنمش

سلطان عشق

30/11/90

کهکشان1


 

 

شب آسمون چون زاغ سیاهه
شب خفاش زشت کناره ماهه

میگن خورشید من شب رفته غربت
در اونجا با رقیبام کرده صحبت

شب دل در غمم می سوزه چون شمع
شب من شمع میشم پروونه ام غم

اگه شعله بشم چون کوه آتش
برس خدای من خودت به دادش

رو دیوار قلبم نوشته سطری
فقط تو رو میخوام بشتاب قدری

بهم گفت گم میشی آدم ناشی
نوشت رو دلم نمره ی کاشی

هر روز می ریخت برام اشک طلایی
بارها پرسید که عزیزم تو کجایی

گلی بود خونه اش درونه باغا
کناره جاده اش پر بود چراغا

من اونجا دیدمش زیبا و خوشرنگ
شکوفا گشته بود کناره یک سنگ

آخ که دنیا پر از مکر و فریبه
فریبام رفته و شده غریبه

گر چه پیش اون من مثله خارم
ولی از جان و دل دوسش دارم

سلطان عشق

24/7/90

 


 

 

شبا وقتی خورشید خانوم
خودشو خواب می زنه
ماه زیبا در میاد
رو آسمون تاب می زنه

صفحه ی پر از ستاره
با هلالش وا میشه
صحنه ی سیاه دنیا
مثله سینما میشه

انعکاسش جون میده
بر دوام و طول خواب
بال رویا پر کشون
می رسه پیش مهتاب

شب زمینو با ستاره ش
نور بارون می کنه
چشم عاشق گونه ها رو
خیس بارون می کنه

شب مجنون جویای
یار دیرینش میشه
شب فرهاد مست از
هوای شیرینش میشه

شب زمین می ایسته
با صدای آه من
تا بگیره قرصشو
از دستای ماه من

 

سلطان عشق

20/6/92
کهکشان 1

 

 

 

 


 

میرم به دشتا ، می بویم بویت
میکنن بادها ، پریشان مویت
رو کوه میشینم ، به انتظارت
تا که ببینم ، از دور رویت

بی من نشستی ، کناره آراز
داری گوش میدی ، به نغمه ی ساز
چوپان به یاده ، عشق قدیمیش
از دل می خونه ، دوباره آواز

تو میگی که من ، ریشه ام ترکه
من میگم منم ، اصلم گرگه
می کشم زوزه ، تو میگی اما
زوزه ات برام ، نغمه ی اُرگه

سلطان عشق

15/12/92
kahkashane1

 


 

 

اگه دوريم ازت ، حسابش ساله
چشاش نقاب زده ، ماهم هلاله
زبونم بند مياد ، انگار كه لاله

غم دوريش ميشه ، به حالم شامل
دلم تنگه اگه ، ماه نشه كامل

واست كردم همه ، حواسمو جمع
تو رو خوندم بلند ، گه زير و گه بم
نذاشتم كه بشي ، از خاطرم كم

اگه بشه برم ، رو ابر بشينم
شايد پيدات كنم ، تو رو ببينم

هفت شهر عشق ، برام بود دليل
هفت سنگ زده ، بر شيطان خليل
هفت خوان گذشت ، ديو شد ذليل

دارم مي سوزم ، هفت روز هفته
مي خورم غصه ، به روز رفته

شهري رو ساختم ، واسه عاشقون
رنگينش كردم ، با رنگين كمون
تركيب كن به نت ، با شعرام بخون

بذار كه رنگش ، همه بشه نقش
چهره ي رويام ، شبا بشه پخش

قطعه ي الماس ، شمشای طلا
سرم مي باره ، شبا از بالا
كجاها رفتي ، نبودي سالا

تيري كه خورده ، به دلم تيزه
داره ستاره ، از توش مي ريزه

عشق يار بازم ، از دلم برخاست
قصري درست كرد ، توشو بياراست
سالا گذشته ، هنوزم به جاست

هميشه اين دل ، تو رو مي خواستش
مي ترسيد بري ، خالي شه دستش

 

سلطان عشق

15/9/92
كهكشان 1

 

 


 

 

دردا کشیدم از دستت مدام
عشقت رو خواستم ، واست من گدام
داد زدم تو رو ، گرفته صدام

این همه رفتی ، کجا رسیدی
از دست غما ، چه ها کشیدی

می کشید دلم ، فریاد و ناله
می کرد خودش رو ، سویت حواله
ولی دیدنت ، دیگه محاله

اونی که رفته ، دور شده ازم
هرگز نمیاد ، دوباره بازم

فک کردم دوری ، یکی دو ساله
نگو قصه اش ، قصه ی زاله
انقد زیاد شد ، که گشت رساله

ندارم اصلا ، یه کم امیدی
گریمو هرگز ، تو که ندیدی

گریه هام دله دریا رو سوزوند
بهار سبزو ، افسرد و خزوند
شعله ی عشقو ، به هر جا کشوند

اشکام ابرا رو ، می کنن پاره
رودا رو کوها ، میشن آواره

هر کی بشنوه ، ازم قصه را
می مونه مبهوت ، ازین ماجرا
آتیشم سوزوند ، خشکا و ترا

عشقت کشنده ست ، شبیه وبا
میاد به سویم ، با باد صبا

برده ام تو رو ، به شهر عشقم
نوشتم اسمت ، تو کل مشقم
نه نگو به من ، در نیار اشکم

افتاده سایه ات ، به روی دلم
تندیس می سازم ، از خاک و گلم

می گیرم تو رو ، به روی بازو
می برم اونجا ، که کردی آرزو
به کسی نگو ، جز خودم رازو

می خوام که کنیم ، عشقامونو جمع
چیزی نداره ، جز عشق این طعم

سلطان عشق

26/8/93
كهكشان 1

 


 

يارم پرفروغ ، چراغي در تابشه
بهترين لحظه هام ، ديدنه خوابشه
اگه اين يه خوابه ، دوس دارم پا نشم
ديدن خواباش ، پر از آرامشه

من نگام شراب و ولي اون مسته
سره راه من ، كمين نشسته
از اشك چشاش ، خيلي مي ترسم
از دست كارام ، دلش شكسته

نگام شراب بود ، اشك در جامش
لحظه هاش با من ، عشق در جانش
عاشق من شد ، برا هميشه
خودم شنيدم ، من از زبانش

شاكيم از خودم ، از دست خدا
از فرشته كه كرد ، از يارم جدا
يارمو خواستم ، ازم گرفتن
فرصت ندادن ، تا كنم وداع

سلطان عشق

28/11/90

كهكشان1

 

 


 

اون دلش رو محفل عام کرده بود
با نگاهاش این دلو رام کرده بود

اون می خواست من به حرفاش گوش کنم
من می خوام شعلشو خاموش کنم

می خوام تا چند روزی احساس آرامش کنم
تا ببندم این دلو رامش کنم

گاه می خوام عشقشو جراحی کنم
گاه دوباره با قلم طراحیش کنم

بسپارم گاه جونشو دستِ خدا
پس بگیرم باز دوباره با دعا

داشت می رفت چهره اش از یادِ من
خواب دیشب او رسید فریادِ من

وقتی میره با غصه داغدارم می کنه
وقتی برگشت به خنده وادارم می کنه

پشتِ عشقم من به هر جا راهیَم
عشق حوّا بود علتِ گمراهیَم

هر کی تشنه س هوسِ بارون می کنه
فقط اونه که منو آروم می کنه

من گرفتارش گشته ام در پیچ و خم
روی دوشم می کشم این بارِ غم

سلطان عشق

/11/93
كهكشان 1

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گسترش معماری